راههای رسیدن به امید از دیدگاه اسلام را میتوان به ۷ روش تقسیم کرد:
توکل به خدا: اولین راهکار رسیدن به امید را میتوان «توکل به خدا» دانست. زمانی که فرد توکل به خدا داشته باشد، مشکلات و بن بست زندگی او را از پای در نیاورده و دچار یاس و ناامیدی نمیشود.
اگر از نظر مالی و یا معنوی خود را پایینتر از دیگران بداند، با توکل بر خدا تلاش و کوشش خود را ادامه میدهند و میگویند «اگر خداوند به افراد موفق نعمت و برتری داده است، پس همان خداوند به ما هم برتری خواهد داد.»
هدف: فردی که در زندگی خود هدفی ندارد، امید به زندگی هم ندارد. فردی که هدف و برنامهای برای زندگی نداشته باشد، هیچ تلاشی برای رسیدن به او انجام نداده و هیچ برنامه ریزی برای آینده خود ندارد و زندگی برای او به اتمام رسیده است و دچار یاس و ناامیدی میشود.
مثلاً زمانی که خداوند به زنی فرزندی اعطا میکند، هدفی برای او مشخص میشود که هدف، بزرگ کردن آن فرزند است و نسبت به آن کودک وابستگی و تعهد دارد. در نتیجه زندگی برای فرد شیرین میشود؛ زیرا هدف او مشخص شده است. حتی اگرفردی ۹۰سال سن داشته باشد و هدفی برای زندگی داشته باشد بیشتر از جوانی که هدف ندارد، زنده خواهد ماند به دلیل اینکه هدف نداشتن باعث ناامیدی وفرسودگی فرد میشود.
کارو کوشش: فردی که دست از کار و کوشش بردارد، ناامیدی به سراغ او میآید. چه بسا افرادی که در رفاه زندگی و جزء اقشار پردرآمد جامعه هستند، هیچ امیدی نسبت به این زندگی ندارند؛ زیرا خود را برای به دست آوردن آن شی و یا خانه و ماشین به زحمت نمیاندازد و زندگی آنها به بن بست میرسد و میگوید: «دیگر بهتر از این زندگی وجود ندارد» و امید خود را از دست میدهند. اکثر آنهایی که دست به خودکشی میزنند، از اقشار مرفع جامعه هستند. در قرآن خداوند میفرماید «لقد خلقنا الانسان فی کبد؛ همانا انسان را در رنج وسختی آفریدیم».
افراد معمولا باید طوری زندگی کنند که همانطور که در آیات و احادیث اشاره شده است «به زندگی امیدوار باشید که گویا ۱۰۰سال دیگر زنده هستید و اعمال خود و حساب آخرتمان را طوری انجام دهید که گویا فردا خواهید مرد.»
قناعت: معمولا افرادی که در زندگی خود قانع هستند، دچار ناامیدی نمیشود. قناعت به این معنی نیست که فرد به قدری قانع باشد که دست از کار و کوشش برداشته و بگوید من از زندگی خود راضی هستم. به این معناست که اگر فردی به حداکثر نرسد ناامید نشود و قدر همانی که هست را بداند.
مثلا اگر فردی تمام سعی و تلاشش را برای موفقیت در کنکور درسی کرده است، اما بهترین رتبه را کسب نکرده و یا قبول نشده، ناامید نشود و بگوید «برای رسیدن به مراتب بالاتر سعی خود را میکنم». همیشه شکست پلی است که برای رسیدن به قلههای پیروزی و زمانی انسان به پیروزی میرسد که قناعت کرده باشد.
متاسفانه در جامعه وقتی صحبت از قناعت میشود، فکر همه به سمت قناعت اقتصادی میرود؛ با اینکه قناعت در مسائل معنوی هم وجود دارد. روحیه قناعت در این طور مسایل بسیار حائز اهمیت است.
عدم مقایسه خود با دیگران: یکی دیگر از راههای رسیدن به امیدواری عدم مقایسه خود با دیگران از لحاظ مالی و اقتصادی است: اگر فردی مدام در پی آن باشد که اطرافیان او از لحاظ اقتصادی بالاتر از او هستند و حسادت کند، دچار یاس و ناامیدی میشود.
در این طور مواقع باید بگوید «همان خدایی که به او نعمت داده به من هم میدهد و نباید دست از کار و کوشش بردارم»، در نتیجه هیچگاه غبطه افرادی که از نظر مالی از او بالاتر است را نخورد؛ بلکه بایدخوشحال باشد.
فرد باید در مسایل مالی همیشه خود را با افراد پایین تراز خودش مقایسه کند؛ اما در مسایل معنوی و علم و دانش را باید قابل قیاس با دیگران بداند و خود را به بالاترین برساند و غبطه بخورد نه حسرت.
شاکر بودن: افراد باید به داشتههای خود مانند سلامتی، علم، فرزند و همسرخوب و یا توانایی و انرژی و جوانی که دارد اهمیت داده و قدر آنها را بدانند و با خود بگوید «من تمام این صفات را دارم. ولو اینکه ماشین، خانه و یا امثال اینها را ندارم» و خداوند را شاکر باشد.
در قرآن خداوندمی فرماید: «اگر شکر نعمتهای الهی را به جا بیاورید، من هم نعمتهایم را بیشتر میکنم یا برعکس، اگر شما کفران نعمت بوده و قدرشناس نباشید، من همه چیزها را از شما میگیرد.»
زیرا کسی که قدرشناس نعمتهایی که خداوند در اختیار او گذاشته، باشد. باعث میشود یک انرژی مثبت در درونش بوجود آمده وباعث امیدواری میشود.
استفاده از تجربیات و اندوختههای دیگران: امام علی میفرماید: «شما هیچ وقت نمیتوانید همه چیز را تجربه کنید» همه چیز را همه انسانها تجربه میکنندو هر فرد به نوبه خود در جریان زندگی خود تجربههایی را کسب میکند.
در نتیجه افراد باید از تجربه و اندوخته دیگران استفاده و بداند که دیگران چه کارهایی را انجام داده که شکست و یا پیروز شدهاند و از راهکارهای دیگران را تجربه خود قرار دهند. انسانهای موفق را الگوی خود قرار داده و انسانهای ناموفق را به عنوان الگوی ناموفق و تجربه تلخ بداند. به دست آوردن تجربه از طریق دیگران، راه و روش زندگی را مشخص کرده و امید انسان را زیاد میکند.
سلااااااااااااااااام به همه ی دوستان
چه خبرااااا؟
پیشاپیش تولد حضرت معصومه و روز دختر رو به همه مخصوصا دختر خانمها تبریک میگم.
پارسال که به من روز دختر خیلی خوش گذشت.چون توی مدرسه مون جشن خیلی عالی گرفتیم و خیلی حال کردیم.امسال نمیدونم برنا مه ای داریم یا نه؟تازه امسال روز دختر تولد باباجون گلم هم هست.ولی خیلی خنده داره.تولد بابام با روز دختر تو یک روز.به نظر من خیلی جالبه و خنده دار.هه هه هه...
فعلا بابای
موفق باشید
یک آهنگ می تواند لحظه ای جدید را بسازد
یک گل میتواند بهار را بیاورد
یک درخت می تواند آغاز یک جنگل باشد
یک پرنده می تواند نوید بخش بهار باشد
یک لبخند میتواند سرآغاز یک دوستی باشد
یک دست دادن روح انسان را بزرگ میکند
یک ستاره میتواند کشتی را در دریا راهنمایی کند
یک سخن می تواند چارچوب هدف را مشخص کند
یک رای میتواند سرنوشت یک ملت را عوض کنند
یک پرتو کوچک آفتاب میتواند اتاقی را روشن کند
یک شمع میتواند تاریکی را از میان ببرد
یک خنده میتواند افسردگی را محو کند
یک امید روحیه را بالا می برد
یک دست دادن نگرانی شما را مشخص میکند
یک سخن میتواند دانش شما را افزایش دهد
یک قلب میتواند حقیقت را تشخیص دهد
یک زندگی میتواند متفاوت باشد
سلام به همه ی دوستان وبلاگی خودم
خوبین؟چه خبرا؟
ببخشید چند روزی نتونستم سر بزنم.یک مسافرت چند روزه پیش اومد و رفتیم شمال یک دوری زدیم.جاتون خالی خیلی خوش گذشت.خیلی هوای خوبی بود.یعنی عالی بود.
راستی فرا رسیدن ایام سوگواری مدارس را خدمت شما تسلیت عرض میکنم...هه هه هه{شوخی}
یک وقت فکر نکنین من از مدرسه بدم میاد هااااااااااااااااااااااااااااااا
فعلا بابای
سلام
خوبین؟چه خبراااااااااا؟
کم کم داره بوی پاییز میاد،بوی مدرسه ها،بوی درس وکتاب.
فقط یک چیزش خیلی بده.اونم اینه که صبح زود ساعت۶صبح باید از خواب بیدار شی و تخت نرم و گرمو ول کنی وبری حاضر شی که بری مدرسه. وای که چه سخته ببینی همه خوابن و خودت هم با صدای بوق سرویست بیدار شدی و تازه میفهمی که خواب موندی.با صورت نشسته و صبحونه نخورده در حالی که دکمه های لباستو میبندی و میبینی که دکمه هاشو جا به جا بستی.کیفتو بر میداری و از در میری بیرون و ...متاسفانه سرویس داره میره.
حالا بدو دنبال سرویس که بگی بایسته.بالاخره میری تو سرویس و اونم با چه وضعی
دوستانت بهت سلام میکنن و تو هم با بی حوصلگی جوابشونو میدی و یکدفعه یادت میاد که کتاب ریاضی رو جا گذاشتی.دیگه راه برگشت هم نداری و باید امروز بدون کتاب ریاضی بری مدرسه.وای خدا کی حوصله جواب دادن به معلم رو داره...اوفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ولی همه ی اینها با همه ی خوبی ها و بدی ها یک روز میشن یک خاطره ودیگه راه برگشت به اون زمانو نداری و فرصتی برای جبران گذشته نداری.پس از فرصتهات استفاده کن و اونا رو از دست نده که باعث پشیمونی و حسرت میشه...
همه شماها قضیه زیرشلواری اصفهانیها رو می دونید. یه زیر شلواری با خطوط راه راه بعضاً آبی- سفید یا سیاه – سفید. ولی آیا هیچ کدوم از شما تا به حال از خودتون پرسیدین بعد از عمر 5 الی 10 ساله این زیرشلواریهای عزیز (این میانگین فقط در اصفهان دیده می شود) چه به سرشون میاد ؟
بعد از بررسی نتایج بدست اومده از سازمان بازیافت معلوم شد که هیچ موردی مبنی بر وجود چنین زیرشلواریهایی در زبالههای اصفهان گزارش نشده است و طبق قانون بقای جرم نباید این اجسام نابود شده باشند. جواب این پرسش را می توان در تغییر کاربردی این زیر شلواریها جستجو کرد
اولاٌ باید اصل علمی مهم زیر را پذیرفت
"در اصفهان زیر شلواری نابود نمی شود بلکه از حالتی به حالت دیگر در میآید"
بنابراین نتایج زیر صادق است:
اگر متوسط عمراستفاده را 7 سال فرض کنیم بعد از 7 سال این زیرشلواری ها تبدیل به شرت میشوند
دو لنگه باقیمانده از شلوار به سه قسمت تقسیم میشود: یک قسمت تبدیل به پارچه نظافت (به قول اصفهانیش همون کهنه" کُنه")، یک قسمت تبدیل به دستگیره برای بلند کردن اجسام داغ در آشپزخانه و قسمت آخر تبدیل به روکشی برای در قابلمه میشود
لازم به ذکر است که شیء بوجود آمده در قسمت اول اگر تا پایان عمر کارایی داشته باشد که فَبِها... اگر بنا به هر دلیل عمر مفید خود را از دست داد سرنوشتی مشابه بند دوم در انتظارش است.