نقطه آغاز تصمیم های بهتر، نقطه پایان تصمیم های بدتر است . برایان تریسی
هرگاه بتوانیم از نیروی تخیل به همان اندازه استفاده کنیم که از نیروی بصری استفاده می کنیم هر کاری انجام پذیر است . کارلای
بیشتر آدم ها زمانی نا امید میشوند که چیزی به موفقیتشون نمونده . . .
عمیقترین درد زندگی مردن نیست بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگترین احساس زندگی است
ظرف امروز پر از بودن توست
ادامه مطلب ...زمانی که نادر شاه افشار عزم تسخیر هندوستان داشته در راه کودکی را دید که به مکتب میرفت.
از او پرسید: پسر جان چه میخوانی؟
قرآن.
- از کجای قرآن؟
- انا فتحنا….
نادر از پاسخ او بسیار خرسند شد و از شنیدن آیه فتح فال پیروزی زد.
سپس یک سکه زر به پسر داد اما پسر از گرفتن آن اباکرد.
نادر گفت: چر ا نمی گیری؟
گفت: مادرم مرا میزند میگوید تو این پول را دزدیده ای.
نادر گفت: به او بگو نادر داده است.
پسر گفت: مادرم باور نمیکند.
میگوید: نادر مردی سخاوتمند است. او اگر به تو پول میداد یک سکه نمیداد. زیاد میداد.
حرف او بر دل نادر نشست. یک مشت پول زر در دامن او ریخت.
از قضا چنانچه مشهور تاریخ است در آن سفر بر حریف خویش محمد شاه گورکانی پیروز شد.
پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت .
بالاخره پرسید :
- ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟
پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت :
- درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم .
می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی .
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید .
- اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام .
- بستگی داره چطور به آن نگاه کنی . در این مداد 5 خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری ، تا آخر عمرت با آرامش زندگی می کنی .
صفت اول :
می توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند .
اسم این دست خداست .
او همیشه باید تو را در مسیر ارده اش حرکت دهد .
صفت دوم :
گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی . این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود .
پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی .
صفت سوم :
مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم .
بدان که تصیح یک کار خطا ، کار بدی نیست . در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری مهم است.
صفت چهارم :
چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است .
پس همیشه مراقبت درونت باش چه خبر است .
صفت پنجم :
همیشه اثری از خود به جا می گذارد .
بدان هر کار در زندگی ات می کنی ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری می کنی هوشیار باشی و بدانی چه می کنی .
ای جان فرزند
هزار حکمت آموختم که از آن چهارصد حکمت انتخاب کردم و از آن چهارصد،هشت کلمه برگزیدم که جامع کمالات است:
دو چیز را هرگز فراموش نکن:۱خدا .۲مرگ را
دو چیز راهمیشه فراموش کن:۱ به کسی خوبی کردی.۲کسی به تو بدی کرد.
و اما چهار کلمه دیگر:
به مجلسی وارد شدی زبان نگه دار
به سفره ای وارد شدی شکم نگه دار
به خانه ای وارد شدی چشم نگه دار
به نماز ایستادی دل نگه دار
راههای رسیدن به امید از دیدگاه اسلام را میتوان به ۷ روش تقسیم کرد:
توکل به خدا: اولین راهکار رسیدن به امید را میتوان «توکل به خدا» دانست. زمانی که فرد توکل به خدا داشته باشد، مشکلات و بن بست زندگی او را از پای در نیاورده و دچار یاس و ناامیدی نمیشود.
اگر از نظر مالی و یا معنوی خود را پایینتر از دیگران بداند، با توکل بر خدا تلاش و کوشش خود را ادامه میدهند و میگویند «اگر خداوند به افراد موفق نعمت و برتری داده است، پس همان خداوند به ما هم برتری خواهد داد.»
هدف: فردی که در زندگی خود هدفی ندارد، امید به زندگی هم ندارد. فردی که هدف و برنامهای برای زندگی نداشته باشد، هیچ تلاشی برای رسیدن به او انجام نداده و هیچ برنامه ریزی برای آینده خود ندارد و زندگی برای او به اتمام رسیده است و دچار یاس و ناامیدی میشود.
مثلاً زمانی که خداوند به زنی فرزندی اعطا میکند، هدفی برای او مشخص میشود که هدف، بزرگ کردن آن فرزند است و نسبت به آن کودک وابستگی و تعهد دارد. در نتیجه زندگی برای فرد شیرین میشود؛ زیرا هدف او مشخص شده است. حتی اگرفردی ۹۰سال سن داشته باشد و هدفی برای زندگی داشته باشد بیشتر از جوانی که هدف ندارد، زنده خواهد ماند به دلیل اینکه هدف نداشتن باعث ناامیدی وفرسودگی فرد میشود.
کارو کوشش: فردی که دست از کار و کوشش بردارد، ناامیدی به سراغ او میآید. چه بسا افرادی که در رفاه زندگی و جزء اقشار پردرآمد جامعه هستند، هیچ امیدی نسبت به این زندگی ندارند؛ زیرا خود را برای به دست آوردن آن شی و یا خانه و ماشین به زحمت نمیاندازد و زندگی آنها به بن بست میرسد و میگوید: «دیگر بهتر از این زندگی وجود ندارد» و امید خود را از دست میدهند. اکثر آنهایی که دست به خودکشی میزنند، از اقشار مرفع جامعه هستند. در قرآن خداوند میفرماید «لقد خلقنا الانسان فی کبد؛ همانا انسان را در رنج وسختی آفریدیم».
افراد معمولا باید طوری زندگی کنند که همانطور که در آیات و احادیث اشاره شده است «به زندگی امیدوار باشید که گویا ۱۰۰سال دیگر زنده هستید و اعمال خود و حساب آخرتمان را طوری انجام دهید که گویا فردا خواهید مرد.»
قناعت: معمولا افرادی که در زندگی خود قانع هستند، دچار ناامیدی نمیشود. قناعت به این معنی نیست که فرد به قدری قانع باشد که دست از کار و کوشش برداشته و بگوید من از زندگی خود راضی هستم. به این معناست که اگر فردی به حداکثر نرسد ناامید نشود و قدر همانی که هست را بداند.
مثلا اگر فردی تمام سعی و تلاشش را برای موفقیت در کنکور درسی کرده است، اما بهترین رتبه را کسب نکرده و یا قبول نشده، ناامید نشود و بگوید «برای رسیدن به مراتب بالاتر سعی خود را میکنم». همیشه شکست پلی است که برای رسیدن به قلههای پیروزی و زمانی انسان به پیروزی میرسد که قناعت کرده باشد.
متاسفانه در جامعه وقتی صحبت از قناعت میشود، فکر همه به سمت قناعت اقتصادی میرود؛ با اینکه قناعت در مسائل معنوی هم وجود دارد. روحیه قناعت در این طور مسایل بسیار حائز اهمیت است.
عدم مقایسه خود با دیگران: یکی دیگر از راههای رسیدن به امیدواری عدم مقایسه خود با دیگران از لحاظ مالی و اقتصادی است: اگر فردی مدام در پی آن باشد که اطرافیان او از لحاظ اقتصادی بالاتر از او هستند و حسادت کند، دچار یاس و ناامیدی میشود.
در این طور مواقع باید بگوید «همان خدایی که به او نعمت داده به من هم میدهد و نباید دست از کار و کوشش بردارم»، در نتیجه هیچگاه غبطه افرادی که از نظر مالی از او بالاتر است را نخورد؛ بلکه بایدخوشحال باشد.
فرد باید در مسایل مالی همیشه خود را با افراد پایین تراز خودش مقایسه کند؛ اما در مسایل معنوی و علم و دانش را باید قابل قیاس با دیگران بداند و خود را به بالاترین برساند و غبطه بخورد نه حسرت.
شاکر بودن: افراد باید به داشتههای خود مانند سلامتی، علم، فرزند و همسرخوب و یا توانایی و انرژی و جوانی که دارد اهمیت داده و قدر آنها را بدانند و با خود بگوید «من تمام این صفات را دارم. ولو اینکه ماشین، خانه و یا امثال اینها را ندارم» و خداوند را شاکر باشد.
در قرآن خداوندمی فرماید: «اگر شکر نعمتهای الهی را به جا بیاورید، من هم نعمتهایم را بیشتر میکنم یا برعکس، اگر شما کفران نعمت بوده و قدرشناس نباشید، من همه چیزها را از شما میگیرد.»
زیرا کسی که قدرشناس نعمتهایی که خداوند در اختیار او گذاشته، باشد. باعث میشود یک انرژی مثبت در درونش بوجود آمده وباعث امیدواری میشود.
استفاده از تجربیات و اندوختههای دیگران: امام علی میفرماید: «شما هیچ وقت نمیتوانید همه چیز را تجربه کنید» همه چیز را همه انسانها تجربه میکنندو هر فرد به نوبه خود در جریان زندگی خود تجربههایی را کسب میکند.
در نتیجه افراد باید از تجربه و اندوخته دیگران استفاده و بداند که دیگران چه کارهایی را انجام داده که شکست و یا پیروز شدهاند و از راهکارهای دیگران را تجربه خود قرار دهند. انسانهای موفق را الگوی خود قرار داده و انسانهای ناموفق را به عنوان الگوی ناموفق و تجربه تلخ بداند. به دست آوردن تجربه از طریق دیگران، راه و روش زندگی را مشخص کرده و امید انسان را زیاد میکند.
مردم اغلب بی منطق ,بی انصاف و خودمحورند ولی آنان را ببخش.اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند ولی مهربان باش...
نیکیهای امروزت را فراموش میکنند ولی نیکوکار باش.بهترینهای خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچگاه کافی نباشد و در نهایت میبینی که هر آنچه هست میان تو وخداوند است نه میان تو و مردم...
کوروش کبیر
تنها
غمگین
نشسته با ماه
در خلوت ساکت شبانگاه
اشکی به رخم دوید ناگاه
روی تو شکفت در سرشکم
دیدم که هنوز عاشقم آه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یک لحظه نشد خیالم آزاد از تو
یک روز نگشت خاطرم شاد از تو
دانی که ز عشق تو چه شد حاصل من
یک جان و هزار گونه فریاد از تو
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در پی آن نگاه های بلند ،
حسرتی ماند و
آه های بلند!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
همسرم با صدای بلندی کفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟ میشه بیای و به
دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟
روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم.
تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود.
ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت.
آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود.
ادامه مطلب ...