♪☼☺.:: تبسم::.☺☼ ♪

.::.لبخند زبان جهانی است که همه دنیا آنرا میفهمند.::.

♪☼☺.:: تبسم::.☺☼ ♪

.::.لبخند زبان جهانی است که همه دنیا آنرا میفهمند.::.

تست شخصیت شناسی صبحانه

روی میز صبحانهء شما این میوه‌ها گذاشته شده‌اند، که یکی را باید انتخاب کنید:

۱. سیب

۲. موز

۳. توت فرنگی

۴. هلو

۵. پرتقال


اولین انتخاب شما کدام خواهد بود؟

لطفاً خوب فکر کنید و به میز غذا حمله‌ور نشوید!

این یک امتحان بزرگ است و نتیجۀ آن شما را متحیر خواهد کرد.

انتخاب شما چیزهای عجیبی در مورد شما خواهد گفت.

باز هم فکر کنید و قبل از انتخاب‌کردن به انتهای صفحه  نروید.

پس از انتخاب برای شناخت خودتان نتیجه را در انتهای صفحه ببینید....

عجله نکنید، خوب فکر کنید!

â

â

â

â

â

â

â

â

â

â

â

â

â

â

â

â

â

â

â

â

â

â

â

â

با توجه به انتخاب شما...

سیب:
این یعنی شما شخصی هستید که دوست دارد اول سیب بخورد.

موز:
این یعنی شما شخصی هستید که دوست دارد اول موز بخورد.

توت‌فرنگی:
این یعنی شما شخصی هستید که دوست دارد اول توت‌فرنگی بخورد.

هلو:
این یعنی شما شخصی هستید که دوست دارد اول هلو بخورد.

پرتقال:
این یعنی شما شخصی هستید که دوست دارد اول پرتقال بخورد.

امیدوارم که باانجام این تست شناخت بهتری از خودت به دست آورده باشی.

توجه به نتیجۀ این تست می‌تونه تو را به سمت آسودگی و درک و فهم و آرامش و سلامتی و ابدیت و حقوق بشر و پول و انرژی حق مسلم ما و... راهنمایی کنه، پس نسبت بهش بی‌تفاوت نباش.

همچنین من میدونم که الان خیلی دلت میخواد که منو پیدا کنی...

اگر فکر میکنید بد شانس هستید بخوانید

شاید این جمله را به همراه شکایت و غرغر از اطرافیان خود شنیده باشید! و بعد هم با آب و تاب توضیح می دهند که:«پدر و مادر و خانواده ام چنین هستند؟!» ، « دوستان نامرد بیچاره ام کردند»، « از نظر اقتصادی هم شانس نیاوردم!؟»، « در کنکور هم بدشانسی آوردم چون سئوالات امسال خیلی سخت بود» ، « از بدشانسی ، همسر خودخواه نصیب ما شده!» ،« بچه هایم هم که گلی به سرم نزدند؟!» ،« در محیط کار هم ، مدیر تبعیض قائل میشه و ...!!» و هزارو یک بهانه دیگر.

اگر چه تقصیر را به گردن همه انداختن، برای لحظاتی به ما آرامش کاذب می دهد ، ولی قدرت تغییر وضعیت و تغییر سرنوشت را نیز از ما می گیرد.

اینکه همه قدرتها را از خود بگیریم و به محیط و دیگران بدهیم؛ نشان می دهد که بی مسئولیتی و فرار از مسئولیت را به عنوان شیوه اصلی زندگی خود انتخاب کرده ایم. ما نیاز داریم که مسئولیت پذیر شویم. تا وقتی که بدقولی خود را گردن ترافیک می اندازیم، تا هنگامی که تنبلی و شکست برنامه مان را گردن روزگار و سرنوشت می اندازیم، نیاز به تغییر خودمان و قبول مسئولیت را از خود سلب می کنیم. یادمان باشد ممکن است سیل بیاید، ولی این اراده ماست که ما را بر می انگیزد تا از جلوی آن کنار برویم، یا در برابر آن سدی ایجاد کنیم و تدبیری بیندیشیم. ولی اگر جلوی سیل دراز کشیدیم و منتظر شانس باشیم، حتما بدشانس ترین خواهیم بود.

وقتی ما احساس کنیم خوش شانس هستیم بر روی محیط و جهان هستی تاثیر می گذاریم . فکر ما احساس ما و باور های ما باعث می شود انرژی هایی در دنیا پخش شود که ما را به سمت خوش شانسی هدایت کند .

همه چیز در این دنیا از انرژی ساخته شده است . چون طبق نظریه نیوتون جهان از ماده + انرژی ساخته شده است که دیدیم که اخیرا کشف شده است که ماده نیز از انرژی ساخته شده است .افکار ما و خاطرات و ذهن ما ماده ای هستند با انرژی و فرکانس بسیار بالا بخاطر همین غیر قابل دیدن هستند . اما می بینیم که قابل درک هستند .خیلی وقتها وقتی به چیزی که معتقد هستیم به سرمان می آید مثلا معتقدیم که بعد از هر خنده گریه هست . این باعث می شود که ناخودآگاه ما انرژی هایی از خود ساطع کند که در جهان هستی تاثیر گذار باشد . ناخودآگاه دوست دارد ما را به سمتی ببرد که ما معتقد به آن هستیم بنابر این ما را به سمت گریه کردن می کشاند .

و ما در تمام لحظات بدون اینکه خودمان بدانیم به سمت گریه کردن سوق پیدا می کنیم که در نهایت علت آنرا پیدا می کنیم (نا خودآگاه آنرا پیدا می کند ) و گریه می کنیم . انرژی افکار ما در محیط پخش می شود و روی همه چیز تاثیر می گذارد . احتمالا حتما برای شما پیش آمده که از محل و یا مکانی متنفر باشید و دوست نداشته باشید که به آنجا بروید این مسئله دقیقا به خاطر وجود انرژی های منفی موجود در آنجا است که روی شما تاثیر گذاشته و شما به صورت ناخودآگاه از آنجا فراری می شوید . و هزاران پدیده دیگر که علت همه آنها انرژی است . در مورد شانس هم همینطور است :

کلید موفقیت
وقتی ما احساس کنیم خوش شانس هستیم بر روی محیط و جهان هستی تاثیر می گذاریم . فکر ما احساس ما و باور های ما باعث می شود انرژی هایی در دنیا پخش شود که ما را به سمت خوش شانسی هدایت کند . و همین طور هم بدشانسی هر انسانی که معتقد است بسیار بد شانس است همیشه بدشانسی می آورد . بین افرادی که می شناسیم خیلی ها را می بینیم که به بدشانسی خود معتقد هستند و همچنان بد شانسی می آورند . بهتر است از این به بعد فکر کنیم خوش شانسیم .


برای اینکه کمتر از دست این بدشانسی فرضی رنج بکشید بهتر است در مقابله با مسائل ، طبق الگوی حل مسئله زیر عمل نمائید:
1 - مشکلات خود را دقیق تعریف کنید، و از نظر اولویت ، یکی که مهمترین است را مشخص کنید.

2 – تمام راههایی را که در جهت حل مشکل به فکرتان می آید یادداشت نمائید.

3 – با دوستان ، آشنایان، و متخصصین ( کسانی که اولا تجربه و علم دارند، ثانیا مورد اعتماد و اطمینان هستند) مشورت کنید و راه حل های آنها را نیز یادداشت کنید.

لطفا موفقیت خود را با هدفتان ارزیابی نکنید. بلکه موفقیت خودرا با تلاشتون اندازه گیری کنید.

4 – میزان توانایی ها و امکانات خود و دیگرانی که حاضر هستند به شما کمک کنند را لیست کنید.

5 – محدودیت ها، ضعف ها و احتمال شکست هر یک از راههایی را که یادداشت کردید، جلوی آنها بنویسید.

6 – از بین همه راهها، راهی که با توجه به توان و امکانات شما ، بیشترین احتمال موفقیت ، بهترین راه دسترسی و کمترین معایب و مشکلات را دارد، انتخاب کنید.

7 - مراحل پیمودن این راه را مشخص کنید و زمان بندی لازم برای هر مرحله را در نظر بگیرید. همچنین اقداماتی را که در هر مرحله نیاز است که انجام دهید مشخص نموده و آماده انجام آن شوید.

8 – وقتی در مسیر حل مشکل خود، تلاش می کنید یا در پی هدفی هستید، بیشتر روی تلاش و مسیری که حرکت می کنید، تمرکز کنید و به خاطر پیمودن راه، خود را تشویق کنید. لطفا موفقیت خود را با هدفتان ارزیابی نکنید. بلکه موفقیت خودرا با تلاشتون اندازه گیری کنید. مثلا اگر برای آزمون کنکور مطالعه می کنید، میزان ساعات تلاش ، برنامه ریزی و پیوستگی زحمات شما قابل تقدیر است و باید خود را به میزان این تلاشها تقویت و تشویق کنید، نه با نتیجه کنکور و رتبه قبولی خود در کنکور.

9 – در راه موفقیت، مرتبا میزان پیشرفت برنامه را بسنجید و نقاط ضعف آن را بر طرف کنید. انعطاف پذیری برنامه اگر در جهت انجام بهتر آن باشد، گام بلندی به سوی هدف خواهد بود.

اگر طبق فرایند حل مسئله عمل کنید، به زودی متوجه می شوید اکثر آن چیزی را که تحت عنوان شانس بد، تعبیر و تفسیر می کردید، همان تنبلی، بی برنامگی، عدم مشورت، عدم دقت، عدم تلاش، استمرار نداشتن، لذت طلبی افراطی و بلندپروازیهای شما بوده است.

روانشناسی دست خط افراد مختلف

کسانى که خطى نامرتب دارند
احتمالاً در زندگى بسیار فعال هستندو به همین دلیل برایشان مشکل است که بتوانند ثابت و بى تحرک بمانند و برخى از کارهایشان حساب شده و سنجیده نیست. به همین دلیل گاهى اوقات براى دوستان و افراد خانواده غیرقابل پیش بینى هستند. آزادى شخصیتى براى آن ها خیلى مهم است و اهمیت زیادى به استقلال خود مى دهند و ممکن است گاهى خیلى احساساتى رفتار کنند

کسانى دست خط مرتب و خوانایى داشته باشند
مى توان این طور برداشت کرد که آن ها خودشان را بسیار کنترل مى کنند و دوست ندارند به راحتى شخصیت خود را لو بدهند. حتى گاهى اوقات برایشان مشکل است که احساساتشان را بروز دهند و آن را سرکوب مى کنند.

کسى که خیلى پررنگ مى نویسد و قلم را زیاد فشار مى دهد
احتمالاً علاقه زیادى به مخالفت کردن با دیگران دارد؛ چرا که احساس قدرت واعتماد به نفس زیادى مى کند و دوست دارد روى دیگران اعمال نفوذ کند و به همین خاطر شخصیت افراد را درست درک نمى کند.

کسانى که خیلى کمرنگ مى نویسند
احتمال این که فردى حساس و دلسوز باشند بسیار زیاداست و موقعیت دیگران را حتى بیشتر از خودشان درک مى کنند و این امکان نیز وجود دارد که قادر به اثبات حرف خودشان نباشند و خیلى راحت ضربه مى خورند و وقتى دیگران از آن ها انتقاد مى کنند خیلى سریع از موضع خودشان عقب نشینى مى کنند.

 کسانی که خیلى کند و آهسته مى نویسند
به سرعت قادر به نشان دادن عکس العمل نیست؛ این افراد احتمالاً به زمان بیشترى براى ابراز عقیده خود نیاز دارند. افرادى که آهسته مى نویسند از نظر خلق و خو اغلب اشخاصى ملاحظه کار و محتاط هستند و در نتیجه به زمان بیشترى براى فکر کردن و فهمیدن نیاز دارند و در ابراز احساساتشان هم کند هستند و اغلب دوست دارند هیچ تصمیمى نگیرند تا این که یک تصمیم غلط بگیرند.

 کسانی که دست خط تند و شتابزده اى دارند
احتمالاً افرادى کم حوصله هستند و از اتلاف وقت خسته مى شوند و از نظر خلق و خو بسیار لحظه اى هستند.. سریع درک مى کنند و در نشان دادن رفتار و احساساتشان چندان پایدار نیستند و اغلب به دلیل شتابزدگى در تصمیم گیرى دچار لغزش و خطا شده و از این که در آرامش به حرف هاى دوستانشان گوش کنند خسته مى شوند.

 کسانی که دست خط ساده اى دارند و خیلى ابتدایى مى نویسند
در روابط با دیگران ترجیحاً واقع گرا و با تدبیر هستید و نمى توانید قبول کنید که گاهى باید با دیگران کنار بیایید و به آن ها توجه کنید و همچنین اطرافیان به ندرت از آن چه درون شما مى گذرد آگاهى پیدا مى کنند.

کسانی که دست خطى زیبا و پررنگ و لعابى دارند
این امکان وجود دارد که گاهى به شدت رسمى برخورد کرده و خیلى مفصل و با علاقه درباره مسایل دلخواهتان حرف بزنند و این احتمال نیز وجود دارد که درخواسته ها و تمایلاتتان پرتوقع و رویایى باشند.

اگر شما خود را داراى دست خط ریزى مى بینید و بسیار کوچک مى نویسید
احتمالاً شما توانایى هاى خود را دست کم مى گیرید و خودتان را از آن چه واقعاً هستید کمتر ارزیابى مى کنید و ممکن است گاهى تنگ نظر و خرده گیر باشید.

 اما اگر درشت مى نویسید
این احتمال وجود دارد که خودتان را زیادى بزرگ و مهم جلوه داده و گاهى بسیار با اعتماد به نفس و از موضع قدرت رفتار مى کنید.

اگر کسى دست خط شکسته اى دارد و حروف را زوایه دار و شکسته مى نویسد
فردى بسیار با اراده مى باشد و در کارهایش حد وسط را قبول ندارد و به همین علت اهل سازش و مصالحه نیست و اغلب به همین خاطر که وسط را دوست ندارد از دیگران خسته مى شود و تصمیمى نمى گیرد چون دوست ندارد راه اشتباه را انتخاب کند.

 اگر فردى دست خط ملایم و کشیده اى دارد
آدمى چند بعدى است و مى تواند مشکلاتش را از زوایاى مختلف بررسى و درک کند. برایش تنوع مهم است و گاهى احساس مى کند استعدادهاى زیادى دارد و نمى تواند هیچ کدامشان را به درستى شکوفا کند. ممکن است فردى زود رنج باشد و به ندرت علیه برداشت ها و انتقادات دیگران از خود دفاع کند.

اگر کلمات را در هم و فشرده مى نویسید
احتمالاً شما فرد راحتى نیستید و در جمع خودتان را کنارى مى کشید و مى خواهید کنترل خود را از دست ندهید. از برقرارى رابطه با دیگران خوشتان نمى آید و گاهى دوست ندارید خود را فردى خوش فکر نشان بدهید. اغلب بعد از دیگران ابراز عقیده مى کنید و عقیده خود را مى گویید واین به این علت است که قدرى محتاط هستید.

کسى که کلمات را با فاصله و باز مى نویسد
خیلى راحت با دیگران رابطه برقرار کرده و خیلى ساده و بى تکلف و مستقیماً به دیگران نزدیک مى شود. گاهى به راحتى از کوره درمى رود و با این کار ممکن است به حریم شخصى دیگران تجاوز کند و این به این علت است که او ارزشى به خوددارى کردن و کنترل خود نمى دهد، اما انسانى کوشا و باطراوت است که سریع تصمیم گرفته و با کارهاى خود به دیگران خدمت مى کند .

عدد علایق شما چنده؟البته به شرطی که تقلب نکنید.....

یران ناز 

این بازی به طرز شگفت آوری دقیق است! البته به شرطی که تقلب نکنید!
فقط به دستور العمل عمل نماید و تقلب نکنید، در غیر این صورت نتیجه درست از آب در نخواهد آمد!
این بازی نتیجه خنده دار و در عین حال شگفت انگیزی خواهد داشت!
پیام را یکجا تا پایا ن نخوانید بلکه مرحله به مرحله پیش بروید و عین دستورالعمل انجام دهید!
نکته: زمانی که می خواهید اسامی را بنویسید اطمینان حاصل کنید که اشخاصی هستند که شما آنها را می شناسید (تبصره ازنویسنده: یعنی اسم الکی یا بیخودی ننویسید!!!)
مهم: همچنین به یاد داشته باشید که به هنگام نوشتن اسامی و عمل کردن به دستورالعمل از احساس و غریزه خود استفاده کنید و بی خودی و بیش از حد فکر نکنید بلکه آنچه که در آن لحظه به ذهن تان می آید را بنویسید!
با زهم باید گفته شود که به آرامی و مرحله به مرحله به انتهای متن بروید در غیراین صورت نتیجه درست نخواهد بود!
خب حالا یک قلم و یک برگ کاغذ آماده کنید.

- اول از هر چیز اعداد 1 تا 11 را به صورت ستونی زیر هم بر روی کاغذ بنویسید.
-سپس در جلوی ستون 1 و 2 هر عددی را که مایلید بنویسید.
- حال در جلوی ردیف 3 و ردیف 7 نام شخصی را از جنس مخالف بنویسید.

قرار نشد به پایین نگاه کنید! تقلب ممنوع !!

- نام اشخاصی را که می شناسید (دوست ، اعضای خانواده یا فامیل) در جلوی
ردیف های 4، 5 و 6 بنویسید.
- در ردیف های 8، 9، 10 و 11نام چهار ترانه (آهنگ) را بنویسید (در جلوی هر ردیف نام یک ترانه)

و حالا کلید رمز گشایی این بازی:

- عددی را که در ردیف 2 نوشته اید مشخص کننده تعداد اشخاصی است که شما باید درباره این بازی به آنها بگویید!
- شخصی که نامش در ردیف 3 قید شده کسی است که شما عاشقش هستید!!!
- شخصی که نامش در ردیف 7 قید شده کسی است که شما دوستش دارید ولی با هم نمی سازید.

- شخص شماره 4 کسی است که شما بیش از همه به او اهمیت میدهید!
- شخص شماره 5 کسی است که شما را بسیار خوب می شناسد.
- شخصی که نامش در ردیف 6 قید شده، ستاره بخت (ستاره خوش شانسی) شماست!
- آهنگ قید شده در ردیف 8 با شخص شماره 3 تطبیق می کند (مرتبط است)!!!
- آهنگ شماره 9 آهنگی برای شخص شماره 7 است!
- آهنگ شماره 10 آهنگی است که بیش از همه افکار شما را بازگو می کند!
- و بالاخره شماره 11 آهنگی است که می گوید شما در باره زندگی چه احساسی دارید!!!!
واقعا شگفت آور است نه؟! ولی به نظر می آید که درست باشد!
خب چطور بود؟

رابطه ی دندان با شخصیت افراد

دندانهای مرتب،منظم و ریز:
تداعی کننده یک چهره مهربان، ساده، قانع و با گذشت است. عواطف و احساسات قوی و مهربانی در لبخند آن ها کاملا نمایان است. چهره ای آرام و دلسوز دارند. به آینده امیدوارند و از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند.

وقتی دندان های پیشین (سانترال) بزرگ تر هستند:
نشان دهنده فردی ماجراجو، شلوغ، پر احساس، در عین حال دقیق، منظم، مقتدر، جسور، جاه طلب و کنجکاو که قبل از انجام هر کاری بارها و بارها جوانب کار را می سنجد به گونه ای که گاهی اوقات خود نیز خسته می شود. از روابط اجتماعی قوی و مناسبی برخوردار است.

دندان های نامرتب:
بیان کننده شخصیتی خجالتی و کمرو اما مصمم و قاطع که به مسایل پیرامون خود نگاهی عمیق دارد. ترجیح می دهد افکار جدیدی در خانواده پایه گذاری کند. زیاد اهل مسافرت نیست. به دوستی های ماندگار نیز پایبندی ندارد، ولی پشتکار زیادی دارد. شدیدا خواهان تنوع و جاه طلب است.

دندان های مرتب اما با فاصله:
فرد قابل اعتماد و پشتیبانی قوی برای اعضای خانواده، دقیق، نکته سنج و دارای قدرت تحمل بالا است. بیشتر مواقع برای حل مشکلات ترجیح می دهد به تنهایی مسایل خود را حل کند. خیلی اهل ریسک نیست. ترجیح می دهد آهسته و پیوسته حرکت کند. با این حال پشتکار و مداومت است که همواره او را به جلو می برد. احساس مسئولیت قوی و عجیب نسبت به خانواده و دوستان و آشنایان و همکاران و حتی همسایه ها، از او موجودی صبور و مهربان می سازد. به خوبی می تواند سخنرانی کند، بحث و استدلال کند و دیگران را متقاعدکند.

یک داستان عشقی شگفت اور

 

هشت سال است که “رودان”، لک لک نر، هر سال برای دیدار و بودن با همسر بیمار و معلول خود، “مالنا”، 13 هزار کیلومتر پرواز می کند و به آشیانه ی تابستانی عشق خود باز می گردد!.

با فرارسیدن بهار، امسال نیز، “رودان همانند سال های گذشته، پس از طی یک مسیر 13 هزار کیلومتری، از آفریقای جنوبی به کرواسی بازگشت تا بهار و تابستان را با “مالنا” بگذراند.  مالنا، لک لک ماده ای ست که به سبب یک زخم قدیمی قادر نیست مهاجرتی تا این حد طولانی را انجام دهد.

“استیپان فوکیک” زیست شناسی که از سال 1993 به درمان لک لک ماده می پردازد در این خصوص توضیح داد: “رودان هر سال برای دیدن جفت خود به کرواسی باز می گردد و در طول تمام این سال ها به مالنا وفادار بوده است. این هشتمین سال پیاپی است که شاهد این منظره بوده ام.”

یک بال مالنا در سال 1993 توسط یک شکارچی زخمی شد و به این ترتیب این لک لک ماده برای همیشه از پرواز باز ماند.

هر سال ماجرای عشق “رودان و مالنا” توجه بسیار ی از خبرنگاران و علاقه مندان را به خود جلب می کند، و به همین دلیل صدها نفر برای ثبت لحظه دیدار این زوج عاشق در دهکده ی “برودسکی واروس” در شرق کرواسی، گرد می آیند، اما “رودان” بدون توجه به این افراد مستقیما در آشیانه، جایی که مالنا انتظار او را می کشد، فرود می آید.

این زیست شناس کروات اظهار داشت: “دیگر لک لک ها به صورت جفت جفت ظرف پنج شش روز به آشیانه های خود باز می گردند، درحالی که “رودان” اولین لک لکی ست که به خانه می رسد، چون “مالنا” در خانه بی صبرانه انتظار او را می کشد.”

در این آشیانه ی تابستانی عشق، همانند سال های گذشته، ظرف دو ماه آینده چهار پنج جوجه لک لک زاده خواهند شد و “رودان” وظیفه آموختن پرواز به آنها را به عهده خواهد گرفت، چون “مالنا” قادر به پرواز نیست.

در پاییز و با فرا رسیدن زمان مهاجرت، جوجه ها با پدر خود به سوی آفریقای جنوبی پرواز می کنند، درحالی که “مالنا” تا بهار آینده در انتظار بازگشت “رودان”، عاشق وفادار خود، در آشیانه خواهد ماند..!

مرگ های عجیب و غریب

روز مرگ همه ما بالاخره یک روز فرا می‌رسد اما برخی مرگ و میر ها به شکلی جالب و عجیب در طول تاریخ اتفاق افتاده که متوفی را هم به شهرت رسانده است. برخی از این مرگ ها را مرور می‌کنیم:

آرنولد بنت: داستان نویس انگلیسی- وی برای آنکه ثابت کند آب شهر پاریس از نظر بهداشتی کاملا سالم است، یک لیوان از آن را خورد و در اثر تیفوئید ناشی از آن در گذشت!

آگاتوکلس: خودکامه سراکیوز - در اثر قورت دادن خلال دندان خفه شد.

آلن پینکرتون: موسس آژانس کارآگاهی آمریکا -هنگام نرمش صبحگاهی به زمین خورد و زبانش لای دندان ماند و زخم شد و در اثر قانقاریای ناشی از این زخم درگذشت.

آیزادورا دانکن: رقاص آمریکایی -هنگامی‌که در اتومبیل بود، شال گردن بلندش به چرخ عقب اتومبیل گیر کرد و گردنش شکست و خفه شد.

اسکندر کبیر: پادشاه مقدونی - به دنبال دو روز میگساری و عیاشی در اثر تب درگذشت.

الکساندر: پادشاه یونان -یک میمون خانگی گازش گرفت و در اثر عفونت خون در گذشت.

تامس آت وی: نمایشنامه نویس انگلیسی -مرد فقیری بود. به دنبال روزها گرسنگی سرانجام یک گیته به دست آورد و با آن یک دست پیچ گوشت خرید و از شدت ولع همان لقمه دهان پرکن اول گلو گیرش شد و خفه اش کرد!

جان وینسون: ماجراجوی بریتانیا -وی در ۷۲ سالگی از اسب به زمین افتاد و میخی وارونه بر زمین افتاده بود، در سرش فرو رفت.

جروم ناپلئون بناپارت: آخرین بناپارت آمریکایی - در سنترال پارک نیویورک، پایش به زنجیر سگ زنش گرفت و افتاد و در اثر زخم های حاصله در گذشت.

جورج دوک کلارنس: انگلیسی -به دستور برادرش ریچارد سوم در خمره شراب خفه شد.

جیمز داگلاس ارل مورتون: - بوسیله دستگاهی شبیه گیوتین که خودش آن را به اسکاتلندیان معرفی کرده بود، سر بریده شد.

رودولفونی یرو: ژنرال مکزیکی - اسبش در شن روان گرفتار شد و سنگینی طلاهایی که به همراه داشت باعث فرو رفتن به درون ماسه شد.

زئوکسیس: نقاش یونان (قرن پنجم ق.م)- به تصویری که از یک ساحره پیر کشیده بود آنقدر خندید که یکی از رگ هایش پاره شد و مرد!

ژرار دونرال: نویسنده فرانسوی - با بند پیشبند، خود را از تیر چراغ برق خیابان حلق آویز کرد.

فرانسیس بیکن: براثر گرفتاری در یک سرمای ناگهانی گرفتار شد و درگذشت.

فالک فیتز وارن: چهارم بارون انگلیسی - در بازگشت از یک جنگل، اسبش در باتلاق افتاد و فالک که زره پوشیده بود، در درون زره اش خفه شد.

کلادیوس اول: امپراتور روم - با یک پر آغشته به سم خفه شد.

کنت اریک مگنوس آندرئاس هرس ستنبورگ: این انگلیسی در اثر خشم ناشی از مستی، با سیخ بخاری به دوستش حمله کرد، اما خودش توی بخاری افتاد و سوخت.

گریگوری یفیموویچ راسپوتین: وزنه ای به بدنش بستند و در رود نوا غرقش کردند.

لایونل جانسن: شاعر انگلیسی از روی چهارپایه پشت بار به زمین افتاد و در اثر زخمهای حاصله در گذشت.

لنگی کالیر: کلکسیونر آمریکایی در خانه خود و در تله ای مهلک درگذشت. تله را برای دستگیری دزدان کار گذاشته بود.

مارکوس لیسینیوس کراسوس: سیاستمدار رومی‌- این رهبر بدنام و صراف رمی‌ به دست سربازان پارتی با ریختن طلای مذاب در حلقش درگذشت.

هنری اول: پادشاه انگلیسی -در اثر افراط در خوردن مارماهی دچار ناراحتی روده شد و مرد.

یوسف اشماعیلو: کشتی گیر ترک - بر اثر سنگینی طلاهایی که به کمرش بسته بود در دریا غرق شد. چون نتوانست به راحتی شنا کند.

تامس می: مورخ انگلیسی - بر اثر بلعیدن غذای زیادی، خفه شد

همیشه قبل ازتصمیم گیری این کار را انجام دهید

نوبت بعد اگر خواستید تصمیم‌ مهمی بگیرید، قبل از هر اقدامی ابتدا یک بطری آب بنوشید چون محققان در یک بررسی جدید ادعا ‌کرده‌اند که افراد با مثانه پر، بهتر می‌توانند تصمیم‌ بگیرند.

به گزارش سرویس بهداشت و درمان ایسنا، این محققان دریافته‌اند که در یک لحظه، مکانیسم خودداری در مغز در تمام نقاط بدن یک حس خویشتن‌داری را القا می‌کند و به همین خاطر افراد در هنگام پر بودن مثانه چون در وضعیت کنترل قرار می‌گیرند، قادر هستند که تصمیمات مهم‌تر و با ارزش‌تری را اتخاذ کنند و در نتیجه بهتر قضاوت نمایند.

به گزارش روزنامه‌ دیلی تلگراف، این متخصصان در دانشگاه هلندی «تونت» وضعیت کنترل مثانه را با بخش‌های مشابه در مغز که احساسات مربوط به پاداش و امیال را فعال می‌سازند، مرتبط می‌دانند.

این مطالعه همچنین نشان می‌دهد که حتی فکر کردن به واژه‌های مربوط به ادرار کردن نیز می‌تواند همین تاثیر را ایجاد کند.

بنابراین تحقیق، مردم در کنترل انگیزش‌های خود برای لذت‌های کوتاه مدت تواناتر هستند و در عین حال هم گزینه‌هایی را انتخاب می‌کنند که در مدت طولانی سود بیشتری برای آنها داشته باشند. به این ترتیب بخشی از مغز که این سیگنال را می‌فرستد نه تنها برای کنترل مثانه بلکه برای خودداری و کنترل در تمام قسمت‌های دیگر فعال می‌شود.

بنابراین فعال شدن مکانیسم خودداری به شما کمک می‌کند که در تصمیم‌گیری‌های خود امیال و پاداش‌های لحظه‌ای را انتخاب نکنید بلکه در عوض به پیامدهای سودمند و بلند مدت انتخاب خود بیندیشید.

چرا وقتی خودتان را قلقلک مدهید نمی خنید

 
برای اینکه مغز زمان پاسخگویی اش را سرعت بخشد، آن چیزی را که قرار است برای تان اتفاق بیافتد را پیش بینی می‌کند. به صورت تخصصی تر، مخچه حرکات بدن تان را مانیتور می‌کند و می‌تواند بین حس های مورد انتظار و غیر منتظره فرق قایل شود که عموما به کنار گذاشتن کم یا کامل احساسات مورد انتظار منتج می‌شود آن هم در حالی که مغز دقت خیلی بیشتری به احساسات غیر منتظره دارد.

بنابراین زمانیکه خودتان را قلقلک می‌دهید، مغزتان احساسات مربوط به آن را رد می‌کند، اینطور می‌شود که قلقلک دادن خودتان بی اهمیت شمرده می‌شود، درست مانند زمانیکه تایپ می‌کنید و مغزتان به شکل قابل توجهی حس لامسه در انگشتان تان را ناکنش ور می‌کند به شکلی که شما به این قضیه توجهی ندارید مگر اینکه به عمد به آن فکر کنید. این همان نوع اتفاقی است که هنگام قلقلک دادن خودتان رخ می‌دهد.

محققان در «کالج دانشگاهی لندن» این موضوع را به وسیله اسکن مغز افراد طی زمانی که کف دست شان توسط آزمونگران و خودشان لمس می‌شد، بررسی کردند. اسکن های مغز نشان داد وقتی که لمس توسط عاملی خارجی حادث شد، سیستم حسی مغز (درگیر پردازش لمس) و بخش قدامی‌مغز (درگیر پردازش لذت) بسیار قوی تر از زمانیکه لمس توسط خود افراد حادث می‌شود، واکنش نشان می‌دهند.

در این مورد، مغز از اطلاعات حرکات انگشت و بازوها و اطلاعات دیداری برای پیش بینی کردن لمس استفاده می‌کند.
بنابراین، شما نمی‌توانید خودتان را قلقلک دهید چرا که هیچ عامل غافلگیر کننده ایی وجود ندارد.

ده فایده بسیار جالب لبخند زدن

خنده عملکرد ایمنی بدن شما را تقویت می‌کند چراکه شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی نیز می‌توانید جلوگیری کنید.

1. .لبخند جذابتان می کند..

همه ما به سمت افرادیکه لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم..

2. لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد..

دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند..

3. لبخند مسری است..

لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید..

4. لبخند زدن استرس را از بین می برد.

وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید..

5. لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند..

به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا .به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.

6. لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد..

وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.

7. لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند.

تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.

8. لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد..

عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.

9. لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید..

به نظر می رسد که افرادیکه لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند..

10. لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید..

لبخند بزنید.. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد که “زندگی خوب پیش می رود “. پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید.